طراح لوگو و صفحه آ را مجله باستان شناسی ایران فرهنگی
طراح و صفحه آرا مجله: نامه باستان شناسی
محسن جانجان1، خلیلالله بیکمحمدی2، نسرین بیکمحمدی3
1.. دانش آموخته کارشناسی باستانشناسی-پژوهشگر آزاد
Mohsenjanjan27@Yahoo.Com
2. دانش آموخته کارشناس ارشد باستانشناسی-مربی آموزشی پایه 1 دانشگاه علمیکاربردی فرهنگ و هنر همدان
3. دانش آموخته کارشناسی باستانشناسی-پژوهشگر آزاد
(همايش ملي مطالعات باستان شناختي غرب ايران-دانشگاه آزاد همدان، اردیبهشت 1392)
چکیده:
ملایر در تقسیمبندیهای جغرافیایی، شامل چهار شهرستان؛ ملایر، سامن، زنگنه و ازندریان و چهار بخش؛ مرکزی، جوکار، زند و سامن است. در پی بررسی و شناسایی بخشهای ملایر؛ در سال 1390 بخش زند مورد مطالعه قرار گرفت(جانجان 1391). در این پژوهش 72 استقرار از دوره اشکانی شناسایی گردید که بهمانند؛ سایر نواحی زاگرسمرکزی بهدلیل داشتن دشتهای میانکوهی و درههای کوچک و بزرگ، رودخانههای فصلی، داشتن مراتع مناسب و ویژگیهای منحصر بهفرد، محل مناسبی را جهت حضور برای مردمان، در دوره اشکانی را فراهم آورده و با افزایش استقرارها مواجه میشود. محوطههای ثبت شده در بخش زند در این بررسی 80 استقرار است که 88.2% محوطه شناسایی شده، حضور دوره اشکانی را در برداشته که 58% استقرارها فقط دوره اشکانی(تک دوره) را در بردارند و 21% استقرارها از دوره اشکانی شکل گرفته و در دورههای بعد نیز مسکون بوده است. در مطالعه صورت گرفته مشخص گردید که این بخش؛ استراتژی مناسبی جهت زندگی و استقرارهای فصلی و دایمی را داشته است.
منطقه مورد پژوهش بر اساس دو محوطه نوشیجان و هگمتانه مورد تحلیل قرار میگیرد. ثبت و ضبط اطلاعات و تحلیل با استفاده از GIS انجام گرفته است. نوشتار حاضر بهبررسی و تحلیل الگوی استقرارهای دوران اشکانی بخش زند میپردازد.
واژگان کلیدی:
الگوی استقراری، زاگرسمرکزی، ملایر، بخش زند، اشکانیان، سفال جلینگی
همایش ملی باستانشناسی ایران – دستاوردها، فرصتها، آسیبها: بیرجند، خراسان جنوبی، اردیبهشت ماه 1392.
کد مقاله: 461
خلیلالله بیکمحمدی
(کارشناسیارشد باستانشناسی- مربی آموزشی دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر همدان)
محسن جانجان
(کارشناس باستانشناسی- پژوهشگر آزاد، میراث فرهنگی استانهمدان)
نسرین بیکمحمدی
(کارشناس باستانشناسی-پژوهشگر آزاد)
چکیده
دوره "مس و سنگ جدید" با ظهور سیستمهای پیچیده مدیریتی در آغاز شهرنشینی و توسعه گسترده تبادلات سیاسی و اقتصادی برپایه پیدایش خط و نگارش همراه است. در این دوره شاهد ظهور یک افق فرهنگی(اواخر هزار 4 ق.م) در محوطههایی مانند: گودین، حصار، ازبکی، سیلک، قبرستان، شهرسوخته، یحیی، ملیان با مرکزیت شوش هستیم. سرمنشا اصلی ظهور جوامع پیچیده و دوران آغاز نگارش، بینالنهرین و همگام با دوره اوروک بوده است. با ظهور و گسترش این فرهنگ در هزاره 4 ق.م که از آن به عنوان سیستم جهانی اوروک(Algaze, 1993) یاد میگردد، شاهد گسترش تبادلات و دادوستد با یک محوطه مرکزی در شاهراههای اصلی تبادلات اقتصادی همراه هستیم. این دوران در ایران با نفوذ فرهنگ اوروک و ظهور سیستم نگارشی با نام دوره "آغازایلامی" نامگذاری میشود. در این دوران با کاهش شدید وسعت محوطهها(بهطوریکه وسعت شوش III به 10 هکتار میرسد) مواجه میشویم(Alizadeh, 2009). دلیل آن، ظهور زندگی کوچنشینی و اقتصاد معیشتی مبتنیبر دامداری(علیزاده، 1387) و حکومتهای خانسالاری(یوسفیزشک؛ 1389) بر پایه یک حکومت مرکزی(شوش) بوده و این ادعا نیز با کاهش وسعت و حتی شمار محوطهها با رسوبات و نهشتههای استقراری کم عمق به مانند؛ تپه سفالین(یوسفیزشک، 1389) در فلات مرکزی و در سایر نقاط ایران قابل اثبات است.
دشت ملایر نیز در دوره مس و سنگ جدید با کاهش استقرارها مواجه میشود. محوطههای این دشت در دوره مس و سنگ جدید تحت تاثیر فرهنگ اوروک و نفوذ فرهنگ، تپههای؛ گیان و گودین بوده و به همین دلیل منطقه مورد پژوهش بر اساس این دو محوطه گاهنگاری و مورد تحلیل قرار میگیرد. ثبت و ضبط اطلاعات و تحلیل آن با استفاده از GIS صورت پذیرفته است.
کلید واژگان:
افق فرهنگی، مس و سنگ جدید، آغازنگارش، اوروک، آغازایلامی، ملایر
نمونه سفالهای لبه واریخته(اوروکی) گودین 6 , 7 (Gopnik & Rothman, 2011: 89, Fig: 4.6)
ادامه مطلب...
همایش ملی باستانشناسی ایران – دستاوردها، فرصتها، آسیبها: بیرجند، خراسان جنوبی، اردیبهشت ماه 1392.
کد مقاله: 462
محسن جانجان
(کارشناس باستانشناسی- پژوهشگر آزاد، میراث فرهنگی استانهمدان)
خلیلالله بیکمحمدی
(کارشناسیارشد باستانشناسی- مربی آموزشی دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر همدان)
چکیده
سنگ نگارههای نویافته ارگِسسفلی در ناحیه کوهستانی به فاصله 200 متری جنوبشرقی روستای ارگِسسفلی از توابع بخش زند، شهرستان ملایر در استان همدان قرار دارد. این اثر در سال 1390 با بررسی پیمایشی بخش زند شهرستان ملایر توسط محسن جانجان(جانجان، 1391) به ثبت رسیده است. این نگارهها در دو مجموعه B و A، به دو گروه اصلی نقوش جانوری و نقوش انسانی تقسیم میشوند، نقوش جانوری شامل: چهار پایانی مانند؛ بز، اسب، سگ و نقوش انسانی شامل؛ صحنههای شکارگاه که به صورت سوارکاران، پیادههای کماندار و نیزهدار به دور از هر گونه نوشتار و علایم نگارشی را دربر گرفته است. نگارهها بهصورت کوبهای برروی سنگ سیاه(سنگ آهن) به صورت انتزاعی(Abstract) و نمادین(Symbolic) تصویر گردیدهاند.
مبناي گاهنگاري سنگ نگارههاي ارگِس سفلی، مقايسه ريختشناسي آنها با ديگر نمونههای سنگ نگارههای بهدست آمده از همدان مانند: سنگ نگارههای مزرعه حاج مَد و دره مرادبیک(رشیدی نژاد و زمانیان، 1388)، سنگ نگارههای چشمه صحبت شهرستان ملایر(بختیاری، 1387) و همچنین سنگ نگارههای به دست آمده از سایر نقاط زاگرس مرکزی که به لحاظ سبک کار و ریختشناسی نگارههایی که از هزاره چهار پ.م به دلیل تعاملات فرهنگي گستردهاي که در سرتاسر حضور شکارگران و دامداران کوچرو اين مناطق شاهد هستیم، قرار گرفته است. روش کار ثبت و ضبط اطلاعات موقعیت جغرافیایی با استفاده از GPS و توپوگرافی با استفاده از نرم افزار ARC GIS و همچنین بهرهگیری از نرم افزار Photoshop در طراحی نگارهها بوده است. در اين پژوهش به بررسی و تحلیل؛ شيوه، سبك و اسلوب ساختار هنري در بحث زيباييشناختي، مباني بصری نقشمایهها و صحنههای نمادین و معنادار نگارههای مجموعه A ارگِس سفلی خواهد بود.
کلید واژهها:
سنگنگاره، ارگِسسفلی، نقشمایه، فیگور، صحنه
ادامه مطلب...
محسن جانجان[1]، خلیلالله بیک محمدی[2]
یازدهمین همایش گردهمآیی باستانشناسی ایران، 25 تا 28 آذر 1391، تهران.
چکیده:
بی شک بررسيهاي باستانشناختي، روشي موثر براي شناخت الگوهای استقراری و تعيين پتانسيلهاي باستانشناختي يك منطقه است، چرا كه به طور نسبي سريعاً و بدون تخريب محوطهها صورت میپذیرد. همچنين بررسي باستانشناختي دادههايي را كه براي فرآيندهاي منطقهاي جهت بازسازي پراکنش و الگوهای استقراری لازم را فراهم ميكند. به معناي محدود، بررسي ميداني بدين منظور انجام ميگيرد تا اطلاعات كلي درباره تاريخ تحول اسكان جوامع در مناطق گوناگون گردآوري شود. امروزه بررسيهاي ميداني گامي مهم در برنامههاي تحليلي توسعه و تحول تاريخ انسان و كاوش در منطقه محسوب ميشوند (عليزاده، 1380: 18). ناحيه بررسي شده، بخش "زند" و تکمیلی بخش " مرکزی" شهرستان ملاير را در بردارد، این پژوهش در پاییز 1390 توسط محسن جانجان(جانجان، 1391) صورت پذیرفت. بخش زند شهرستان ملایر تاكنون مورد بررسي باستان شناسي قرار نگرفته است، به همين دليل با استفاده از روش پيمايشي محدوده مورد بررسي قرار گرفت. بررسي منطقه با پيمودن حاشیه رودخانههای فصلی، بازديد محوطهها و تپهها به انجام رسیده است.
نتيجه اين عمل به شناخت دورههاي فرهنگي موجود در منطقه مورد بحث و تهيه الگوي پراكندگي محوطههاي باستاني گوناگون انجامید که پس از اين مرحله، پراكندگي جغرافيايي و مكانهاي دورههاي مختلف مشخص گردید و سپس نوع الگوي استقرار هر دوره خاص با توجه به منابع طبيعي و راههاي ارتباطي مورد بررسی قرار گرفت. در طول بررسي پيمايشي فشرده در بخش زند و تكميلي بخش مركزي شهرستان ملاير، جمعاً 80 اثر شناسایی شد، که اين آثار شامل تپههاي باستاني كوچك و بزرگ، محوطههایی با بستر صخرهاي، محوطههاي كوچنشين و یک اثر نقوش صخرهای است. در بین 80 اثر مورد شناسایی و بررسی؛ در 26 محوطه استقرار دوره مس و سنگ( قدیم، میانی و جدید) را در برداشته است. همچنین دوره عصر مفرغ 3 محوطه و از 5 محوطه دوره عصر آهن مورد شناسایی گشته است. بیشترین دوره شناسایی شده از بخش زند، به دوره اشکانیان تعلق داشته که 74 محوطه، دربرگیرنده استقرارهایی از این دوره است. دوره اسلامی را نیز در بین 80 محوطه ثبت شده، در 22 محوطه میتوان مشاهده کرد.
کلید واژگان:
بررسی، بخش زند، الگوی استقراری، دوره اشکانی
[1]. پژوهشگر آزاد E-mail: mohsenjanjan27@yahoo.com
[2]. مربی آموزشی دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر همدان E-mail: khalil_bm@yahoo.com
محسن جانجان[1]، خلیلالله بیک محمدی[2]
یازدهمین همایش گردهمآیی باستانشناسی ایران، 25 تا 28 آذر 1391، تهران.
چکیده:
تپه باستانی قاپاق تپه در داخل بافت روستایی به همین نام در دهستان راهب در بخش مرکزی شهرستان کبودرآهنگ واقع شده است. این تپه دارای طول جغرافیایی 48.35.36.5 و عرض جغرافیایی 35.22.15.8، در ارتفاع 1767 متر از سطح آبهای آزاد قرار دارد. بافت روستا سه جهت تپه را در برگرفته و فقط ضلع غربی تپه به اراضی کشاورزی جنوب روستا محدود گردیده است. قاپاق تپه در فصل دوم بررسی و شناسایی باستانشناختی شهرستان کبودرآهنگ مورد مطالعه و بررسي(بلمکی، 1387) در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده که این تپه با توجه به شواهد سفالی و نوع معماری(خشتها) آن متعلق به دوران تاریخی(اشکانی) و اسلامی میباشد. وجود ساخت و سازهای روستایی در پیرامون تپه، از جمله آسیبهایی که موجودیت اثر را به شدت مورد تهدید قرار داده و همچنین ساکنین منازل مجاور تپه اغلب به عمد تعرضهایی به تپه نمودهاند که به دلیل نداشتن علایم ضوابط حفاظت از اثر را با مشکل مواجه گردیده بود. باتوجه به آسیبهای جدی این تپه، تعیین عرصه و حریم تپه به روش علمی ضرورت پیدا مینمود که متعاقب آن با پیشنهاد حریم قانونی مورد نیاز و ضوابط مربوطه، شرایط برای حفاظت قانونمند از اثر(تعیین محدوده با نصب علائم و حصار کشی مناسب) و رفع تعرض، صورت گیرد که این امر در یک اقدام علمی(جانجان، 1390) با حفر ده گمانه در بخشهای مختلف این تپه صورت پذیرفته و در این پژوهش به توصیف آن میپردازیم.
روش پژوهشی در این طرح ابتدا با بررسی جوانب امر از جمله انتخاب محل اجرای گمانه ها به روش علمی و بر اساس ضوابط در خارج از عرصه ظاهری و کاوش علمی تا حصول نتیجه مورد نیاز صورت گرفته است.
واژگان کلیدی:
قاباق تپه، کبودراهنگ، عرصه و حریم، دوران تاریخی- اسلامی
[1]. پژوهشگر آزاد E-mail: mohsenjanjan27@yahoo.com
[2]. مربی آموزشی دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر همدان E-mail: khalil_bm@yahoo.com
خليل الله بيک محمدي[2]
(دانش آموختهي كارشناسي ارشد باستانشناسي)
چكيده
از دست ساخته های فلزی به دست آمده از سرزمین مفرغ (لرستان) باید اشياء زينتي به نام «سرسنجاقهای دیسکی» نام برد که يكي از لوازمات آرايشي، آیینی و مذهبی بودهاند که نمونه این سرسنجاقها را بر روی نقوش تزیینی فیگورهای به کار رفته در تزیین سرسنجاقها و همچنین قبور و معابد لرستان میتوان مشاهده کرد که ساخت آن از هزاره3 ق.م آغاز شده است. این سرسنجاقها دارای تنوع و گونههای مختلف به لحاظ موضوع و نقشمایه هستند که در قرنهاي 8 و9 ق.م به اوج تكامل و زيبايي خود ميرسند. سرسنجاق دیسکی از یک سر مسطح منقوش و یک میله تشکیل شده است، این سرسنجاقها از لحاظ شکل ظاهری به دو نوع سرسنجاق دیسکی مدور و مربع و به لحاظ نقشمایه و موضوعات تزیینی روی صفحه دیسکی آن، به چندین نقشمایه و موضوع تقسیم میشوند که میتوان: نقشمایههای هندسی، گیاهی، انسانی، حیوانی و تلفیقی از این نقشمایهها را بیان کرد. در این مقاله علاوه بر بررسی و تحلیل نقوش این سرسنجاقها سعی بر آن شده که یک تحلیل گویا و منسجم از نقوش، نوع کاربرد، نحوه ساخت، تکنیک ساخت، نوع نقوش و گونهشناسی نقوش این سرسنجاقها که در عصر مفرغ و عصر آهن ساخته میشدهاند، صورت بگیرد.
کلید واژهها:
مفرغ، عصرمفرغ، لرستان، سرسنجاق دیسکی مفرغی، صحنه، موتیف، فیگور
اين مقاله برگرفته از پاياننامه كارشناسي ارشد، با راهنمایی دکتر فرشید ایروانی قدیم و استاد مشاور دکتر مرتضی حصاری ميباشد.
[2] مربی آموزشی دانشگاه علمی کاربردی فرهنگ و هنر و دانشگاه آزاد واحد همدان
معرفی و تحلیل نقوش گِلنبشتههای آغازایلامی
خليلالله بيکمحمدي[1] و نسرین بیکمحمدی[2]
مجله کندوکاو(مجله علمی تخصصی باستان شناسی دانشگاه آزاد همدان)، پاییز و زمستان 1390، شماره 4، ص6 تا 26.
چكيده
از جمله یافتههای برخی از محوطههای اواخر هزاره چهارم ق.م ایران میتوان، به گلنبشتههایی اشاره کرد که پرده از واقعیتهای دوران آغازنگارش با تمرکز بر پیدایش سیستمهای مدیریتی و اداری در جنوبغرب، غرب، فلاتمرکزی و جنوبشرق ایران بر میدارند. بررسی سیستم پیچیده اداری آغازایلامی که در قالب استفاده از فنآوری گلنبشتههای شمارشی برای ثبتوضبط و با استفاده از مهرهای استوانهای برای ایجاد نقش برروی آن تعریف شده است. آغازایلامی واژهای است برای سیستم نوشتاری که در دشت شوشان و سرزمینهای مرتفع غرب ایران و شرق بینالنهرین بین 3100 تا 2900 پ.م پدیدار گشته و سیر تحول آغاز ایلامی اهمیت و جایگاه تجارت فرامنطقهای در دورهی شکلگیری جوامع پیچیده در ایران بوده است.
گلنبشتهها، از مهمترین یافتههای دوره آغازایلامی است که اولین نمونههای نگارش، همراه با تصاویری زیبا برروی آنها نقش بستهاند. نقشمایههای این صفحههای گلی شامل: نقوش هندسي، گیاهی، انساني، حيواني و اسطورهای با موضوعات مختلف شکار، کارروزانه، موضوعات آیینی-اسطورهای که اندیشه نگارگران دوران آغاز نگارش را بهنمایش میگذارند.
اما بحث اين پژوهش در؛ شيوه، سبك و اسلوب ساختار نقشمایهها در مبادی زيبايي شناختي، مباني بصری و آرایش نقوش گلنبشتهها قرار گرفته است. گلنبشتههای آغازایلامی برخلاف گلنبشتههای اروکی که معمولاً پشت و روی آنها به نقش آراسته هستند، نقش بیش از یک اثر مهر بر آنها دیده نمیشود، یا به ندرت بر روی کل سطح گلنبشتهها کشیده شده و فضای نوشتاری بیش از تصویر، خودنمایی میکند. در ادامه دستاورد بررسی موتیفهای گوناگون گلنبشتههای با روش مطالعات کتابخانهای خواهد آمد.
کلید واژهها:
آغازایلامی، گِلنبشته، نقوش، ساختار اداری